صفحات

۱۳۹۲ دی ۲۶, پنجشنبه

مگر قحط سوژه آمده که تخریب مداحان اهل بیت را تمام نمی‌کنید؟

بگذارید لیست کنم: مذاکرات هسته‌ای، مرگ شارون، بحران سوریه، هدفمندی یارانه‌ها و سبد کالایی، کارت زردهای مجلس، علی مطهری و قوه‌ی قضاییه، اوضاع خوب مملکت به نظر آیت‌الله و بقیه‌ی موضوعاتی که این روزها تیتر اصلی اخبار است. و البته موضوعات مهم تر مثل وضعیت درمان، آموزش، حذف روستاییان از سبد کالایی، جایگاه ارزش‌های انقلابی در سیاست خارجی و ... شاید کمتر مورد توجه رسانه‌ها قرار بگیرد.
 نمی‌دانم با این همه موضوع بعضاً بدون مشتری، چرا هنوز رسانه‌ها تا این اندازه دوست دارند که به ماجرای تیراندازی مداح معروف و تخریب جامعه‌ی مداحان دامن بزنند؟ آیا قحط موضوع آمده که هر روز باید حداقل در یک نشریه خوانندۀ این داستان تکراری و فرسایشی باشیم؟ یا این که جذابیت پنهانی(بخوانید منافع پنهان) در این مقوله وجود دارد که ما از آن بی‌خبریم؟
و عجیب‌تر این که این روزها و بعد از خوابیدن تب تند ماجرای مذکور، شاهد دامن زدن به این موضوع کلیشه‌ای خسته‌کننده توسط افراد و یا مجموعه‌هایی هستیم که واقعا از آنها توقع نمی‌رود. این که بچه هیئتی باشی و بعد از رضایت دادن شاکی حاج محمودکریمی، هنوز به این آتش نفت بریزی چه معنایی دارد؟ این که روزنامه‌ی جمهوری اسلامی باشی و در روزهایی که همه‌ی معلوم‌الحال‌ها درحال زدن دستگاه عزاداری امام حسین(ع) هستند، بیایی و هم‌صدا با آن ها بشوی، چه توجیهی دارد؟

بله، درست خواندید. روزنامه‌ی جمهوری اسلامی. همان روزنامه‌ای که هر روز در بالای آن عکس امامی را می‌بینیم که گفته ما هرچه داریم از محرم و صفر است. و حالا این روزنامه می‌آید و در روزگار تهمت‌زدن‌های گاه و بی‌گاه به مداحان و در یک جریان کاملا طراحی شده و میان مدت که هدفی جز تضعیف جایگاه عاشورا و فرهنگ حسینی در جامعه ندارد، خواسته یا ناخواسته با آنها همراه شده و مطلبی را مندرج می‌کند در آن صحبت از تقاضای نامعقول یک مداح برای شرکت در مراسمی دانشگاهی‌ست:
«از بخش فرهنگی يكی از واحدهای دانشگاهی شمال كشور خبر می‌رسد مسئولين اين بخش از يكی از مداحان مشهور تهران برای مداحی در مراسم عزاداری اهل بيت عليهم‌السلام دعوت كردند ولی مداح دعوت شده شرايطی را مطرح كرد كه دعوت كنندگان ترجيح دادند دعوت خود را پس بگيرند. مداح دعوت شده گفت قبل از هر چيز مبلغ 50 ميليون ريال به حساب بانكی من واريز نمائيد، سپس بليط دو سره هواپيما بفرستيد و كليه‌ی مخارج سفر و پذيرائي را نيز تقبل نمائيد. وی ضمناً اين را هم گفت كه عده‌ای نيز به عنوان همراهان با من خواهند آمد كه مخارج پذيرائی و بليط آنها را نيز بايد تقبل كنيد، البته پذيرائی در سطح عالی!»
این فرض را که این خبر غلط است به کنار می‌گذاریم. چون در این شرایط که همه چیز معلوم است و دیگر نیازی به توضیح نیست. اما ما تصور می‌کنیم که خبر درست است. حال، اگر قرار است واقعا از سوی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی پیگری و تذکری داده شود، باید کاملا شفاف و مشخص گفته شود که کدام مداح و کدام دعوت کننده. زیرا وقتی اینطور مبهم به بحث پرداخته می‌شود این احتمال قوی در ذهن ایجاد می‌شود که گویا قرار است ضربه‌ی دیگری به دستگاه عزاداری امام حسین (ع) و جامعه‌ی مداحان وارد شود و لاغیر.
پس وقتی تنها به درج یک خبر می‌پردازیم، آنهم به شکل کاملا مبهم و در شرایطی که اوضاع کاملا درباره‌‌ی آن موضوع منفی‌ست این مسئله استنباط می‌شود که نیت خیری در پشت این اقدام نیست و قرار است پازل‌های یک بازی کامل و کامل‌تر شود. یک بازی سخیف با چیزی به آن اندازه بزرگ و مقدس. و این وسط دل آدم به این خاطر می‌سوزد که چرا پازل‌های این بازی باید توسط کسانی مثل روزنامه‌ی جمهوری اسلامی چیده شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

عملکرد وبلاگ چطور است؟